دفترچه ی یادداشت من

درود

دزد و دزد پروران نوامبر 20, 2008

Filed under: Uncategorized — حمید @ 6:28 ب.ظ.

 

 

دزدی به نام محصولی، زیر سایه دزد پرورانی به نام احمدی نژاد و خامنه ای(لعنت خدا بر او و حامیانش باد) و حکومت دزد پرورش که زمانی میخواستند وزیر نفتش کنند، نشد، حالا از وزارت نفت،اومدند و کردندش وزیر کشور.راستی چطور هست که فردی،زمانی رای عدم اعتماد بهش داده میشه،ولی چند مدت بعد رای اعتماد بهش میدند؟ البته این شاید نشونه همه فن حریف بودن مقامات جمهوری اسلامی داره. هم دزد ها قدری هستند و هم آدمکشهای حرفه ای هستند و هم توانایی گرداندن وزارتی به نام وزارت نفت رو در زمانی دارند و هم توانایی گرداندن وزارت کشور رو در زمانی دیگر. ولی دلیل وجود اینهمه دزد بین مقامات مملکت ناشی از چیست؟و اینهمه دزدیهای کلان و اختلاس،ناشی از چیست؟ این رو پیشتر هم گفتم:

تمام مشکلات ناشی از عدم وجود “آزادی” است . عدم اجرای اصلاحات واقعی،وجود ظلم و عدم عدالت، وجود فساد اقتصادی ،رنج بردن کشور از عدم کاردانی سیاستمداران، و مشکلات بسیار دیگری که به فکر برسه ناشی از عدم وجود”آزادی” است. با وجود آزادیست که کسی جرات بیعدالتی رو نداره، کسی جرات فساد اقتصادی رو نداره، مملکت از وجود احمقهای سیاستمدار و سیاستمداران احمق، رنج نمیبره. چرا؟ دلیلش توضیح واضحات هست. چون وقتیکه ۴ تا رسانه دیداری شنیداری نوشتاری آزاد در مملکت وجود داشته باشه که رس و ریشه مملکت و پیدا و پنهان مملکت رو زیر ذره بین داشته باشند و مهمتر از اون به معنی واقعی کلمه،”آزادی” ابراز نظر، نقادی، به چالش کشیدن، ایراد گرفتن، سرزنش کردن، رسوا ساختن پرسیدن و جواب خواستن از اونها رو داشته باشه، طرف به گور پدرش خواهد خندید که بیاد چپاولگری کنه چون میدونه که فرداش رسوای خاص و عام میشه.فرداش یقش رو میگیرند. چون میدونه چشمان تیزبینی ناظر بر رفتارش هستند و مهمتر از اون توانا و آزاد بر بازگویی رفتارو کارهاش، و راه در رو و گریزی نداره و سایه امنی براش موجود نیست. خب صد البته که این رسانه های آزاد باید نهادهایی عادل و آزاد و بی اعتنا به «مصلحت نظام» هم در کنارشون برای بررسی و رسیدگی به ادعاهاشون بدون هیچگونه ترس و جانبداری و ملاحظه کاری نیز وجود داشته باشه. وگرنه کارشون به نتیجه کامل نمیرسه. البته تا اندازه زیادی که همون آگاه سازی مردم هست به نتیجه شون رسیدند و تا اینجا عده زیادی از ترس بی آبرویی و رسوا ی خاص و عام نشدن پاشون رو جرات نمیکنند پس و پیش بگذارند ولی یه تعدادی هم هستند که این چیزها براشون مهم نیست و نیروی بازدارنده برای اونها ترس از تنبیه و مجازات هست که نیاز به نهادهای مستقل و آزاد و مبتنی بر قوانین “عادلانه”(نه اینکه خود قوانین هم مظهر بیعدالتی باشند،چون قوانین فعلی مملکت،به دلیل اسلامیزه شدن،ناعادلانه هستند) اینجا برای بازدارندگی اونها، لازم هست. که این هم مستلزم آزادی هست. آمار بیعدالتی و ظلم در کشورهای واقعا آزاد به صفر ممکنه نرسه ولی خیلی کم میشه.منظورم از بیعدالتی همه نوعش هست. و منظورم از ظلم هم همینطور. در تمام زمینه ها و عرصه ها.

آزادی انتخاب اگه وجود داشته باشه افرادی واقعا کاردان هم میتونند روی کار بیاند و وقتی که روی کار اومدند زیر مجموعه های خودشون رو هم از کاردانها انتخاب میکنند و مملکت، میشه مملکت شایسته سالار نه سر سپرده سالار.مهمتر و خیلی مهمتر از روی کار اومدن و روی کار بودن این افراد، “توانایی” تمام و کمال و بدون ترس و بدون قدرت بازدارنده و بدون ملاحظه کاری و محافظه کاری داشتن ِ انجام کار و عرضه کاردانیشون هست. چیزی که با شورای نگهبان و ولایت فقیه در تضاد هست.

خب آزادی و رژیم ولایت فقیه مانند آب و آتش هستند ، آتش تحمل وجود آب رو همراه با خودش نداره، چون باعث نابودیش هست، و رژیم ولایت فقیه هم به همین دلیل از وجود”آزادی” در هراس هست. یک نمونه از هزارانش این هست که اگر آزادی واقعی در مملکت وجود داشته باشه هزاران منتقدی که میخواند حرف بزنند و نمیتونند حرف بزنند بلند  میشیند و روزنامه هایی رو راه میندازند یا با همکاری هزاران نفر دیگه شبکه ای خصوصی تشکیل میدند و رس و ریشه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و زیر سوال میبرند. اون موقع چیزی از ولایت فقیه و ابهت پوشالیش باقی میونه؟ در نظر مردم که خوار و خفیف هست، در نظر اون اندک حامیانش هم خوار و خفیف میشه و در کل چیز ازش نمیمونه. اون موقع چیزی از جمهوری اسلامی در نظر همون اندک افراد پشتیبانش هم باقی میمونه؟نه.

رژیم ولایت فقیه کجا میاد تیشه به ریشه خودش میزنه؟ اگر بخواد همچین “آزادی” واقعی ای رو بده که براش راحت تر هست که خودش بساطش رو جمع کنه و شر رو کوتاه کنه که. پس اصلاحات، عدالت، نبود ظلم، پیشرفت، تمامش پیش نیازش آزادی هست. و جمهوری اسلامی و آزادی دو چیز مخالف و ضد یکدیگر.

مشکل نبود آزادی از وجود «اصل» کثیفی در قانون به اصطلاح اساسی جمهوری جنایت و حماقت،یعنی «ولایت فقیه» و «اختیارات» این هیولا هست. این به اصطلاح «اصل»، مانند قفل و «اختیاراتش»، مانند زنجیری هست که بر پیکر اجتماع پیچیده شده و اجازه نفس کشیدن رو به جامعه نمیده. حکومت و مقامات و دم و دستگاههاش رو نمیشه ازشون پرسشگری کرد و ازشون پرسید،چرا. نه اجازه پرسیدن رو میده و نه جوابگوی پرسش هست. البته به یک شکل به پرسش جواب میده و اون جواب هم، سرکوب و زندان و شکنجه هست.

 

 

1 Responses to “دزد و دزد پروران”

  1. حجت Says:

    کاملا با شما موافقم . تا آزادی زسانه ای نباشه وضع همیه که هست .
    تاولایت مطلقه فقیه باشه و مجلس دست به سینه در مقابل ولایت مطلقه فقیه وضع همینه که هست …
    😦


بیان دیدگاه